بولتن در 60: “آن روزها دوست من بود، ما فکر می کردیم که آنها هرگز تمام نمی شوند”، سردبیر سابق بریجید گرومن

تاریخ 60 ساله بولتن به دو دوره مجزا تقسیم می شود – قبل از میلاد و AC: قبل از کورلیو و بعد از کورلیو. اوج شکوفایی آن قبل از میلاد در 40 سال به طول انجامید که به عنوان یک هفته نامه چاپی مستقل که خواندن آن برای جامعه بین المللی بروکسل ضروری بود، شکوفا شد. سپس، با شروع قرن بیست و یکم دیجیتال، دوره AC آن به عنوان یک نشریه آنلاین که تا همین اواخر بخشی از گروه رسانه فلاندری Corelio بود، فرا رسید.

در اوایل پیش از میلاد، مدتها قبل از اینکه من به مدت 17 سال صندلی سردبیری را اشغال کنم، مادرم، آیسلین دولانتی، در آن نقش توسط مونیک آکروید استخدام شد. بولتن در آن زمان هنوز از زیرزمین های خانه مونیک در دیوگ سرسبز در اوکل منتشر می شد. در کودکی، سرداب شلوغ را با دستگاه رونئو و چهار زنی که آنجا کار می‌کردند، به یاد می‌آورم.

روزهای هیجان انگیز گسترش بود. مادر پر زرق و برق، خوش خواندن و اغلب بسیار شوخ طبع من تازه وارد روزنامه نگاری شده بود، اما به سرعت به عنوان سردبیر بولتن اعتماد به نفس پیدا کرد، در حالی که مونیک بر انتشار و تبلیغات متمرکز بود. آیسلین با استعداد و جذابیت خود به زودی استعدادهای خود را از گروه مطبوعاتی انگلیسی زبان اتحادیه اروپا به دست آورد. جان لمبرت از ساندی تایمز بود (تصویر زیر با آیسلین در یک تظاهرات) و خبرنگاران مختلف فایننشال تایمز که همراهش رجینالد دیل را شامل می شد.

طی بیش از 20 سال سردبیری آیسلین، این مجله به یک نشریه اصلی و بسیار محبوب تبدیل شد. معروف است که پیک نیکی را در Grand Place در اعتراض به استفاده از آن به عنوان پارکینگ در مرکز شهر ترتیب داد. پس از اینکه انبوهی مشتاق بر روی سنگفرش ها نشستند، با کمانش مقامات و ممنوعیت خودروها، پیروزی به دنبال داشت.

در همین حال، مونیک و تیمش در تبلیغاتی که شامل صفحات و صفحات تبلیغات کوچک می‌شد، بالا می‌رفتند. بولتن به خاطر اطلاعیه‌های فروش گاراژ که در آن یخچال‌ها و اتومبیل‌های آمریکایی را می‌توان برای یک آهنگ برد، و به خاطر «خدمات اسکورت» بدنام آن شهرت یافت.

آیسلین یک فمینیست، عاشق رقص، موسیقی و تئاتر بود و سلیقه و علایق او به بولتن شخصیت و شهرت داد. سپس در سال 1990 در سن 59 سالگی بر اثر سرطان درگذشت. مونیک از فرصت استفاده کرد و مرا از یک خبرنگار فروتن به سردبیر ارتقا داد. همانطور که جان استوک در خاطرات خود گفت، بولتن به یک پدیده تبدیل شد – مجله ای خانوادگی که بسیار بالاتر از وزن خود بود. جانی یک ناشر نمونه بود که ما را سودآور نگه می داشت و همیشه از من در سرمقاله حمایت می کرد.

بریجید گرومن

تمرکز سرمقاله من، که توسط آیسلین راهنمایی می شد، کشف اسرار بلژیک برای خوانندگان بین المللی ما بود. بینش زندگی زیرزمینی که تعداد کمی از خارجی ها چیزی در مورد آن می دانستند توسط کلیولند موفت ارائه شده است.با Brigid در تصویر اصلی) با دفتر یادداشت بروکسل ظریف و دانشمند خود، در حالی که درک بلیت بزرگراه ها و معابر بلژیک را کاوش می کرد.

در میان بسیاری از مشارکت‌کنندگان خارجی، مکس بورکا، روزنامه‌نگار فلاندری، ویژگی‌های هنری عجیب و غریب نوشت، و امیلی فون سیدو، سوئدی، با کمیسیونرهای اتحادیه اروپا درباره سرگرمی‌های آنها مصاحبه کرد. همه آنها روزنامه نگار نبودند، زیرا برخی از مقامات ارشد کمیسیون شروع به ارائه مقاله در مورد غذا، موسیقی و هنر کردند. در یک کودتای خوشحال کننده، رومانی پرودی، رئیس کمیسیون اروپا را متقاعد کردم که مجله را در یک کمپین تبلیغاتی که در کنار ترامواهای بروکسل اجرا می کردیم، تأیید کند.

آن روزها روزهای نیمه تمام بود، اما پس از آن اینترنت شروع به از بین بردن درآمدهای طبقه بندی شده ما از تبلیغات کرد، و تبلیغات نمایشی با خشونت وحشیانه ای علیه سایر رقبای رسانه ای درگیر مبارزه شد. این مجله با وجود اینکه به سمت رنگ‌ها رفته بود، دیگر آن نشریه پرقدرتی نبود.

جانی دیگر نتوانست در برابر فشار فروش مقاومت کند. او این کار را با کورلیو انجام داد، که رئیسش، توماس لیسن، ظاهراً مدتها عاشق مجله بود. اما بولتن واقعاً به عنوان بخشی از یک گروه بزرگ انتخاب نشد، زیرا آنقدر خاص بود که در آن شرایط پیشرفت نمی کرد و چیزی شبیه معما برای مدیران نشر فلاندری که بیش از حد اعتماد به نفس داشتند.

به هر حال زمانه عوض شده بود. آیسلین و مونیک مدتهاست که از بین رفته بودند و بسیاری از نویسندگان روزهای اولیه ما نیز همینطور. اکنون دوره AC نیز به پایان رسیده است. با ناشر جدید سارا کرو، من مطمئن هستم که بولتن بار دیگر در دستان درک بیشتری قرار دارد.

بریجید گرومن بولتن بود همدیر مسئول به مدت 17 سال (1990-2007). او از جمله برای فایننشال تایمز، وال استریت ژورنال و ARTnews گزارش داده است. او نویسنده کتاب خاطرات خانوادگی Uncle Otto’s Puppet Theatre است و اکنون روی بیوگرافی پدربزرگش جان دولانتی، اولین سفیر ایرلند در بریتانیا کار می کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *