Kazerne Dossin: پرتره‌های جدیدی در داستان آشکار تبعید یهودیان و رم‌ها در زمان جنگ رونمایی شد.

جست‌وجوی 17 ساله برای کشف چهره‌های گمشده بیش از 25000 زندانی یهودی و رومی که توسط نازی‌ها در بلژیک زندانی شده‌اند، گامی نزدیک‌تر به تکمیل است.

Kazerne Dossin – یادبود، موزه و مرکز تحقیقات هولوکاست و حقوق بشر در Mechelen، دهمین دوره از مراسم سالانه پرتره خود را با پرده برداری از 210 چهره جدید بر روی دیوار پرتره خود جشن می گیرد.

پادگان نظامی سابق که در طول جنگ جهانی دوم توسط نازی‌ها اداره می‌شد، یک موزه و مرکز آرشیو پرجنب‌وجوش است. یاد و خاطره کسانی را که بازداشت و متعاقباً به اردوگاه های مرگ تبعید شدند، گرامی می دارد.

از زمان افتتاح موزه در سال 2012، آرشیوگراها، مورخان و داوطلبان، همراه با بستگان قربانیان، هزاران عکس و سند را در کمپین “به آنها چهره بده” منعکس کرده اند.

اگرچه اسناد ضبط شده در Kazerne Dossin پس از آزادسازی آن در سال 1944 ناقص بود – که عمدتاً شامل لیست های اخراج و اسناد شخصی رها شده بود – آنها شامل تعدادی کارت شناسایی عکس دار بودند.

آغاز به کار موزه فرصتی برای متصدیان بود تا علناً به مردان، زنان و کودکانی که در بلژیک و شمال فرانسه دستگیر شده بودند، ادای احترام کنند. هنگامی که درهای خود را در دسامبر 2012 باز کرد، شناسایی بصری از هر پنج قربانی، امکان پذیر نبود. امروز 20904 چهره افراد تبعید شده از کازرن دوسین ظاهر شده و به نمایش گذاشته شده است تا داستان آنها هرگز فراموش نشود.

مبارزان مقاومت جان خود را برای آزادی تبعیدیان به خطر انداختند

تحقیقات گسترده در پشت کمپین “به آنها چهره بدهید” بسیار مهم است، همانطور که در تلاش برای ردیابی آرون لوکسنبرگ تبعید شده نشان داده شده است.تصویر بالا در کودکی). فرض بر این بود که او در سال 1943 پس از تبعید از مچلن در اردوگاه کشتار آشویتس-برکناو به قتل رسیده است. جو پیترز، متصدی Huis van het Belgisch-Franse Verzet (خانه مقاومت بلژیک-فرانسه)، خاطرات روزانه، شهادت ها و مقالات منتشر شده توسط مورخان محلی را در تلاش برای یافتن او مورد بررسی قرار داد. این منجر به شواهد محکمی شد مبنی بر اینکه آرون از حمل و نقل XX به سمت آشویتس فرار کرده بود، زمانی که توسط مبارزان مقاومت نگه داشته شد. پس از فرار، او را به صومعه بیربک بردند و سپس در روستای برابانت والون در روزیرس پنهان کردند. پس از جنگ، لوکسنبرگ توسط یک خانواده یهودی به فرزندی پذیرفته شد. اگرچه لوکسنبرگ از آن زمان درگذشته است، اما یاد او زنده است.

دورین استیون، کارشناس بایگانی در Kazerne Dossin، به بولتن گفت که این مرکز هر ساله حدود 2000 سؤال از خانواده هایی که مشتاق جستجوی حقیقت در مورد اجداد خود و همچنین دانشجویان و محققان هستند دریافت می کند. او گفت که این یک تلاش مشترک بزرگ بوده است و با خوشحالی اعلام کرد که امسال 210 چهره دیگر پیدا شده است. او گفت که افزودن چهره ها – و در نتیجه خواندن نام هر قربانی – داستان پشت هر یک از کسانی که دستگیر و بازداشت شده اند را زنده می کند.

استیون توضیح داد که در خوابگاه ها در حالی که در انتظار اخراج بودند، شرایط بدی بود. آزار روانی وجود داشت، غذا کمیاب بود و مردم تحقیر شدند.»

اکثریت آنها یهودیانی بودند که از طریق بلژیک ترانزیت می کردند و همچنین برخی از اعضای جامعه مسافرتی روماها. بسیاری از یهودیانی که در بلژیک گرفتار شده بودند سعی می کردند برای فرار از آزار و شکنجه مهاجرت کنند. آنها اغلب برای به دست آوردن پول کافی برای سوار شدن به کشتی‌های Red and White Star Line که مرتباً از بندر آنتورپ به مقصد بریتانیا و آمریکای شمالی حرکت می‌کردند، سخت کار کرده بودند.

پس از دستگیری، هویت آنها سلب شده و تنها با شماره آنها مورد خطاب قرار گرفت. فرار تقریبا غیرممکن بود زیرا نگهبانان مسلح در هر گوشه ساختمان، 24 ساعت شبانه روز گشت می زدند. اکثر زندانیان از جنایات وحشتناکی که در فراسوی مرزهای بلژیک در انتظارشان بود بی اطلاع بودند. آنها را در واگن‌های راه‌آهن انداختند و مجبور کردند مانند گاو به اردوگاه‌های مرگ سفر کنند. اکثریت زندانیان در مچلن – تنها مرکز بازداشت یهودیان و رومیان بلژیک در طول جنگ – به آشویتس-برکناو در لهستان تبعید شدند.

فرار از اردوگاه دوسین ممکن است غیرممکن باشد، اما سه کارگر مقاومت طرحی برای توقف حمل و نقل XX در بورثمیربک طراحی کردند. سال گذشته، پارلمان بروکسل موافقت کرد که مجسمه ای به افتخار آزادیخواهان جوانی که قطار عازم آشویتس را در حال خروج از پادگان دوسین متوقف کردند، برپا کند.

رابرت مایستریو، یورا لیوچیتز و ژان فرانکلمون موفق شدند در یک کالسکه را باز کنند و 17 زندانی را آزاد کنند. 233 تبعیدی دیگر در طول سفر فرار کردند و خود را با ابزارهای قاچاق آزاد کردند، اگرچه بسیاری از آنها دوباره دستگیر و بعداً به قتل رسیدند. با این حال، 118 نفر از آنها فرار کردند و آزادی آنها به لطف سه قهرمان شجاعی بود که جان خود را برای نجات دیگران به خطر انداختند.

لیوچیتز توسط نازی ها به اعدام محکوم شد و تیرباران شد، Maistriau به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد اما زنده ماند و در سال 2008 درگذشت. فرانکلمون نیز از جنگ جان سالم به در برد و موسیقیدان شد و در سال 1977 درگذشت.

سیمون گرونوفسکی

سیمون گرونوفسکی ستوری

سه مبارز مقاومت جایگاه ویژه ای در قلب سایمون گرونوفسکی 91 ساله دارند.تصویر بالا در سال 1945). در 19 آوریل 1943، گرونوفسکی 11 ساله و مادرش چانا – که از سرنوشت خود آگاه بودند – سوار Transport XX در پادگان دوسین شدند و به سمت آشویتس حرکت کردند. آنها در میان 1630 بازداشتی بودند که در آن روز اخراج شدند. سه رزمنده مقاومت موفق شدند قطار را در نزدیکی Boortmeerbeek با استفاده از کاغذ قرمز و فانوس روی خط متوقف کنند تا برای راننده علامت توقف ایجاد کنند که ناگهان راننده ترمز کرد. تیراندازی رخ داد، اما کالسکه گرونوفسکی بسته ماند. دیگر بازداشت شدگان که از هرج و مرج سر درآورده بودند، موفق شدند در را به زور کمی باز کنند. مادر گرونوفسکی لحظه را غنیمت شمرده و پسرش را از طریق شکاف کوچکی در کالسکه روی زمین پایین آورد. او با دادن اسکناس 100 فرانکی که پنهان کرده بود، به پسرش دستور داد فرار کند. به طرز غم انگیزی، او و دخترش، ایتا، که بعداً تبعید شد، توسط نازی ها به قتل رسیدند.

گرونوفسکی شب قبل از اینکه در خانه ای را بزند دوید. او را نزد ژاندارم محلی بردند که به او کمک کرد تا به بروکسل بازگردد و با پدرش که پس از فرار از بازداشت با بستری شدن در بیمارستان در زمان دستگیری خانواده اش مخفی شده بود، بپیوندد. «مردی که مرا پنهان کرد می‌دانست از کجا آمده‌ام و من را محکوم نکرد. گرونوفسکی گفت: اگر او را در حال پنهان کردن یک کودک یهودی کشف می کردند، او را به ضرب گلوله می انداختند.

به مدت 60 سال، گرونوفسکی کمی در مورد این وقایع دلخراش صحبت کرد، اما از او خواسته شد که شهادت دهد و داستان خود را بنویسد. از آن زمان من به دوسین و مدارس بلژیک دعوت شدم تا داستانم را بگویم.»

پس از جنگ، گرونوفسکی وکیل شد و خانواده ای برای خود داشت. او، مانند بسیاری دیگر از زندانیان در دوسین کازرن، توانست با فکر کردن به موسیقی، در اردوگاه آرامش پیدا کند.

مراسم پرتره با موضوع موسیقی

یکی از دلایلی که موضوع امسال رونمایی از پرتره موسیقی بود، همین است. هفت سال پیش، گرونوفسکی به آهنگساز، هاوارد مودی، که اپرایی را بر اساس فرار معجزه آسای این مرد نوشت که اندکی قبل از نودمین سالگرد کهنه سرباز در Boortmeerbeek اجرا شد، معرفی شد.

امروزه گرونوفسکی چیزی جز نواختن پیانو جاز را دوست ندارد. او همچنین در زمان همه‌گیری ویروس کرونا، وقتی پنجره‌هایش را باز می‌کرد، پشت پیانویش می‌نشست و قلبش را می‌نواخت، روحیه همسایه‌ها و رهگذران را بالا می‌برد. او در آن زمان گفت: «موسیقی راهی برای برقراری ارتباط و ارتباط است. مهم نیست که گرونوفسکی در طول زندگی فوق‌العاده خود شاهد چه وحشت‌هایی بوده است، اما همچنان خوش بین بوده است. قطعه موسیقی مورد علاقه او برای پخش در طول همه گیری، آهنگ لوئیس آرمسترانگ بود در سمت آفتابی خیابان!

پرتره ها در نمایش دائمی در Kazerne Dossin – یادبود، موزه و مرکز تحقیقات هولوکاست و حقوق بشر، Goswin de Stassartstraat 153، مچلن.

عکس: Kazerne Dossin © Jeroen Van Looy

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *