بولتن، من اولین بار زمانی که در اواخر نوجوانی ات بودی با تو آشنا شدم و خواندم، کم می دانستم که به زودی بخشی از خانواده خط نویس خواهم شد. شما واقعاً از آن روزها تغییر چندانی نکرده اید، البته به غیر از آنلاین بودن شما، که وقتی برای اولین بار دور هم جمع شدیم حتی یک کلمه هم نبود.
بزرگترین انقلاب ارتباطی در زمان ما، ورود دستگاه فکس بود – یا دستگاه فکس؟
این فناوری جدید، مطالب ستونی در مورد، خوب، فناوری جدید، و همچنین در مورد میدلت های هیجان زده که طلسم شده در کنار فکس نشسته اند و منتظرند تا کاغذ دیگری مانند جادو بیرون بزند، در اختیار من قرار داد.
همچنین به روزهایی که مجبور بودم با ماشین از اوریژ به بروکسل بروم تا سهم هفتگی دیوانهوارانهام را در صندوق پست بولتن، ابتدا در دفتر خیابان لوئیز و بعد در دفتر مرکزی بولتن جایگزین در گوشهای از خیابان مولیر، بیاندازم، پایان یافت.
البته هنوز مجبور بودم دیوانه وار قطعه را تایپ کنم، اما نیازی به بردن آن به جایی نداشتم: بدیهی است که فکس آینده ای برای همه زمان ها بود!
با منطقی بی عیب و نقص، آیسلین دولانتی، ویراستار، ستون من را Backchat نامید، زیرا حاوی چت بود و معمولاً در پشت مجله یافت می شد. البته من یک قطعه نوشتم که در کنار آگهیهای کوچک قرار گرفتهام که هیچکس نمیتواند مرا پیدا کند، مگر اینکه به دنبال ماشین دست دوم یا پرستار کودک باشد.
اما آیسلین در تلاشهایش برای متقاعد کردن من برای قرار دادن عکسم در بالای کار شکست خورد: گفتم، عکسها برای نویسندگان جدیتر بولتن مناسب بودند، اما برای بیاهمیت بودن من کمی بزرگ بودند.
بنابراین او در کتابخانه بولتن عکسی از یک هنرپیشه مشهور بریتانیایی جسور و تا به امروز پیدا کرد و آن را روی ستون من انداخت، به این دلیل که ما کمی شبیه به نظر می رسیدیم. من متملق بودم، اما نگران بودم که اگر بازیگر (نایجل هاورز) به نحوی به حرفهای من برخورد کند و تصمیم بگیرد که نام او را بیهوده میبرم، ممکن است صاف شوم.
در عرض چند هفته، یک کارتون عالی و کاملا مناسب از یک هک آزار دیده جایگزین نایجل شد که توسط خود آیسلین کشیده شده بود.
آن کارتون دفترچه ای از آثار جمع آوری شده من را تزئین کرد (چقدر شیک است؟) و اکنون از قفسه کتاب به من خیره شده است که من این را تایپ می کنم.
سپاسگزارم، بولتن عزیز، به خاطر چنین میراث ماندگاری، و آفرین به سارا کرو، که روح بولتن را بسیار زنده نگه می دارد: همانطور که بیتلز نگفته بود: «آیا هنوز به من نیاز خواهی داشت، آیا باز هم مرا می خوانی، وقتی من 64 اینچ هستم؟
البته ما این کار را خواهیم کرد و برای مدت طولانی تر از آن.
به خواندن ادامه دهید:
جف مید در نسخه 45 سالگرد بولتن در سال 2007، چگونگی شروع ستون Backchat خود را بازگو می کند.
از آرشیو: ستون Backchat جف مید Meadelets Ahoy (مارس 1991).